قسمت نشد ببینمت خدا نگهداری کنم
...قسمت نشد بمونمو از تو نگهداری کنم ...
گفتم اگه ببینمت دلکندنم سخته برات...اگه یه وقت بگی نرو ...رفتن پر از درد برام...
گفتم صداتو نشنوم ...ندیده از پیشت برم ...پشت سرم زاری نکن ...
چیکار کنم مسافرم !!!
من میرم ولی باز تو بدون همیییییییشه...
یاد تو از خاطر من فراموش نمییییییشه ...
گل من خوب میدونی بی تو تنهام عزیزم ...اگه تو نباشی میمیررررررم !!!
نامه و تا تهش بخون ..گریه نکن طاقت بیار ...
نامه و خط خطی نکن ...یه جمله ام دووم بیار ...
باور نکن یه بی وفام نامه میزارم و میرم ...نه قسمت زندگیم اینه ... به کی بگم مسافرم ...
سهم من از تو دوریه ... تو لحظه های بی کسی ...قشنگیه قسمت ماست که ما بهم نمیرسیم ...
من میرم ولی باز تو بدون همیییییییشه... یاد تو از خاطر من فراموش نمییییییشه ...
گل من خوب میدونی بی تو تنهام عزیزم ...
اگه تو نباشی میمیررررررم !!!
همیشه زنده میمونه با یاد تو خاطره هام ... منو ببخش اگه بازم اشکام چکید رو نامه هام ...
دیگه تموم شد فرصتم ...خاطره هام پیشت باشه ...تموم خاطرات خوش ....
خدا نگهدارت باشه ...
باز هم فراموش کاری سر لوحه کار ادمی میشود...... خیلی زود فراموش میکنم محبت خداوند را که به ما انسانها این همه لطف کرده است.. خیلی زود فراموش میکنیم زحمات مادر و پدرمان را که در دوران طفلی و بچگی این همه به ما لطف کرده اند... خیلی زود میتوانیم فراموش کنیم محبت دوستانمان را... خیلی زود فراموش میکنم زحمات استاد یا معلممان را.... خیلی زود فراموش میکنیم که در زندگی چه کارهایی انجام داده ایم. خیلی زود فراموش میکنیم عشقی را که ما را به معنویت میرساند. خیلی زود فراموش میکنیم داستانهای کتابها فارسی دبستانمان را که خانم یا اقا معلممان از انها به عنوان نوعی عبرت یاد میکرد... خیلی زود فراموش میکنیم محبت بزرگانمان را .... و خیلی زود فراموش میکنیم محبت پیامبران و امامانمان را که به مشقت و سختی دین اسلام را به ما رساندند....
یک روز که پیغمبر(صلىاللّهعلیهوآله
)
از گرمى
تابستان
همراه على مىرفت
در سایه نخلستان
دیدند که زنبورى
از لانه
خود زد پر
آهسته فرود آمد
بر دامن پیغمبر(صلىاللّهعلیهوآله
)
بوسید
عبایش را
دور قدمش پر زد
برخاک کف پایش
صد بوسه دیگر زد
پیغمبر(ص) از او
پرسید
:
آهسته بگو جانم
طعم عسلت از چیست؟
هر چند که مىدانم
!
زنبور
جوابش داد
چون نام تو مىگویم
گل مىکند از نامت
صد غنچه به
کندویم
تا یاد تو را هر شب
چون گل به بغل دارم
هر صبح که برخیزم
در
سینه عسل دارم
از قند و شکر بهتر
خوشتر زنبات است این
یک روز که پیغمبر(صلىاللّهعلیهوآله
)
از گرمى
تابستان
همراه على مىرفت
در سایه نخلستان
دیدند که زنبورى
از لانه
خود زد پر
آهسته فرود آمد
بر دامن پیغمبر(صلىاللّهعلیهوآله
)
بوسید
عبایش را
دور قدمش پر زد
برخاک کف پایش
صد بوسه دیگر زد
پیغمبر(ص) از او
پرسید
:
آهسته بگو جانم
طعم عسلت از چیست؟
هر چند که مىدانم
!
زنبور
جوابش داد
چون نام تو مىگویم
گل مىکند از نامت
صد غنچه به
کندویم
تا یاد تو را هر شب
چون گل به بغل دارم
هر صبح که برخیزم
در
سینه عسل دارم
از قند و شکر بهتر
خوشتر زنبات است این
فقط نگاه می کنم
به سلامی و نگاهی
به عروج عرشیایی
به نسیم سحرگاهی
فقط نگاه می کنم
به ندایی آسمانی
که ستاره ای و ماهی
که تو راز کهکشانی
فقط نگاه می کنم
به سرانجام سرابی
که برای چشم من ، تو
شده ای راز شهابی
فقط نگاه می کنم
به نگاه خسته تو
که ترانه سر دهم باز
به لبان بسته تو
|
تصویری که خبرگزاریهای بین المللی در جریان رژه روز یکشنبه ارتش جمهوری اسلامی ایران از یکی از واحدها با لباس استتار مخابره کردند، در میان پربیننده ترین عکسهای اینترنتی "یاهو" قرار گرفت.
|
السلام علیک یا غریب
الغربا
السلام علیک یا معین الضعفاء
والفقرا
السلطان یا ابالحسن یا علی بن موسی
الرضا
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
محبوب رضاست هر که
المرتضی الامام التقی النقی و حجتک علی من فوق الارض و من تحت الثری الصدیق الشهید
صلوه کثیره تامه زاکیه متواصله متواتره مترادفه کافضل ما صلیت علی احد من
اولیائک
پروردگارا بر علی بن موسی الرضای برگزیده درود و رحمت فرست آن پیشوای
پارسا و منزه و حجت تو بر هر که روی زمین است و بر هر که زیر خاک است آن صدیق شهید
درود و رحمتی فراوان و کامل و بالنده پی در پی و از پی هم و پیاپی همچون برترین
درود و رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی.
دل ریش تر است
از کعبه صفای این حرم بیشتر است
اینجاست طبیبی که ندارد
نوبت
هر دل که شکسته تر بود پیش تر است
بی تو محبوسم به زندانی که نامش رندگیست
حبس زندانی که جرم مجرمش دلبستگیست