سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دل شکسته گان


?- الید الواحده لا تصفّق (یک دست صدا ندارد)

4- وهب الأمیر ما لا یملک (از کیسة خلیفه می‌بخشد)

5- و للناس فیما یعشقون مذاهب (سلیقه‌ها یکنواخت نیست)

6- هل یصلح العطّار ما أفسد الدّهر (آب رفته به جوی باز نیاید)

7- من یمدح العروس إلّا أهلها (هیچ کس نمی‌گوید ماست من ترش است)

8- من کثر کلامه کثر ملامه (پرگو خطاگوست)

9- من قرع باباً و لجّ و لج (عاقبت جوینده یابنده است)

10- من طلب العلی سهر اللیالی (گنج خواهی در طلب رنجی ببر)

11- من طلب شیئاً وجدّ وجد (عاقبت جوینده یابنده بود)

12- من طلب أخاً بلا عیب بقی بلا أخ. (گل بی‌خار خداست یا کجاست)

13- من حفر بئراً لأخیه وقع فیها (چاه مکن بهر کسی اول خودت دوم کسی)

14- من جدّ وجد (عاقبت جوینده یابنده بود)

15- من صارع الحقّ صرعه (با آل علی هر که در افتاد بر افتاد)

16- المعیدی تسمع به خیر من أن تراه (آواز دهل شنیدن از دور خوش است)

17- المحنه إذا شاعت سهلت (مرگ به انبوه، جشن باشد)

18- لکلّ فرعون موسی (دست بالای دست بسیار است)

19- لکلّ مقام مقال (هر سخنی جایی و هر نکته مکانی دارد)

20- ماحکّ جلدک مثل ظفرک (کسی نخارد پشت من جز ناخن انگشت من)

21- ماهکذا تورد یا سعد الإبل (راهش این نیست) (این ره که تو می‌روی به ترکستان است)

2- الکلام یجرّ الکلام (حرف حرف می‌آورد)

23- کلم اللسان أنکی من کلم السنان (زخم زبان از زخم شمشیر بدتر است)

24- کالمستجیر من الرّمضاء بالنّار (از چاله به چاه افتادن) (از بیم مار در دهان اژدها رفتن)

25- کلّ رأس به صداع (هر سری دردی دارد)

26- کلّ شاه تناط برجلیها (هر کس را در قبر خود می‌گذارند)

27- لا تؤخر عمل الیوم إلی غدٍ (کار امروز را به فردا میفکن)

28- لا یؤخذ المرء بذنب أخیه (گناه دیگری را بر تو نخواهند نوشت)

29- لکلّ جدید لذّه (نو که آمد به بازار کهنه شود دل آزار)

30- لکلّ صارم نبوه (انسان جایزالخطا است)

31- لا یلدغ المرء من جحر مرّتین (آدم یک بار پایش در چاله می‌رود)

32- علی نفسها جنت براقش (خودم کردم که لعنت بر خودم باد)

33- عند الشدائد تعرف الإخوان (دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی)

34- غاب القطّ إلعب یا فار (حال میدان برایت خالی شده هر چه می‌خواهی بکن)

35- فعل المرء یدلّ علی أصله (از کوزه همان برود تراود که در اوست)

36- فوق کلّ ذی علم علیم (دست بالای دست بسیار است)

37- کالشمس فی رابعه النهار (مثل روز روشن)

38- کلام اللیل یمحوه النهار (کنایه بر کسی که به قول خود عمل نمی‌کند)

39- قاب قوسین أو أدنی (کنایه از بسیار نزدیک بودن)

40- الصبر مفتاح الفرج (گر صبر کنی زغوره حلوا سازی)

41- الطیور علی أشکالها تقع (کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز)

42- عاد بخفّی حنین ـ عاد صفر الیدین (دست خالی بازگشت ـ دست از پا درازتر برگشت)

43- عصفور فی الید خیر من عشره علی الشجره (سرکه نقد به زحلوای نسیه)

44- ربّ سکوت أبلغ من کلام (چه بسا سکوتی که از سخن گفتن شیواتر است)

45- السکوت أخو الرّضا (سکوت علامت رضاست)

46- سبق السیف العذل (دیگر کار از کار گذشت)

47- زاد الطّین بلّه (خواست ابرویش را درست کند زد چشمش را کور کرد)

48- رحم الله إمری‌ء عمل عملاً صالحاً فأتقنه (کار نیکو کردن از پر کردن است)

49- حبه حبه تصبح قبه (قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود)

50- الحسود لا یسود (حسود هرگز نیاسود)

51- الحقّ مرّ (حرف حق تلخ است)

52- خیر الأمور أوسطها (اندازه نگهدار که اندازه نکوست)

53- خیر البرّ عاجله (در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست)

54- خیر الناس من ینفع الناس (بهترین مردم کسی است که به مردم نفعی برساند)

55- خیر الکلام ما قلّ و دلّ (کم گوی و گزیده گوی چون درّ تا جهان زاندک شود پر)

56- خالف تعرف (مخالفت کن و مشهور شو)

57- أین الثری و أین الثریّا (این کجا و آن کجا) (تفاوت از زمین تا آسمان است)

58- بات یشوی القراح (آه ندارد که با ناله سودا کند)

59- بلغ السّکین العظم (کارد به استخوان رسید) (کاسة صبرش لبریز شد)

60- بیضه الیوم خیر من دجاجه الغد (سرکه نقد به زحلوای نسیه است)


ارسال شده در توسط حسین ترکی