هر سر موی مرا
با تو هزاران کار است...
--------------------------
دو گناه کبیره انسانی وجود دارد که بقیه، همه از آنها سر چشمه میگیرند:
بیصبری و سهلانگاری. بیصبری آدمها را از بهشت بیرون راند و
سهلانگاری نگذاشت به آن بازگردند.
«کافکا»
--------------------------
جا برای من گنجشک زیاد است ولی به درختان خیابان تو عادت کردم.
سعی کردهام خم شوم روی خودم تا نیمی از خودم را پاک کنم اما نتوانستهام.
بعضیها همه خودشان را پاک میکنند و میروند لابد میتوانند.
من نمیتوانم.
--------------------------
دریغا!
ما که زمین را آماده مهربانی میخواستیم کرد، خود مهربان شدن نتوانستیم!
چون عصر فرزانگی فراز آید و آدمی، آدمی را یاور شود، از ما ای شمایان، با گذشت یاد آرید!
«برتولت برشت»
--------------------------
لحظهی دیدار نزدیک است؛
باز من دیوانهام، مستم؛
باز میلرزد، دلم، دستم؛
باز گوئی در هوای دیگری هستم.
«مهدی اخوان ثالث»
--------------------------
عاشق هر کس که شدی دیگه نمیتونی فراموشش کنی. واسه همینه که به نظر من
عشق یعنی هیولا. تا وقتی که کسی رو دوست نداشته باشی راحتی اما همین که
عاشقش شدی اون کوه میاد سراغت واسه همینه که به نظر من هر زن یعنی یه کوه
غصه. من که از عاشق شدن مثل هیولا میترسم.
«مصطفی مستور»
--------------------------
زندگی راستین، آن زندگی که سرانجام بازش مییابیم، آشکار و روشن میشود، یگانه شکل زندگی که براستی به نتیجه میرسد، «ادبیات» است.
«مارسل پروست»
--------------------------
وقتی حضور خود را دریافتم، دیدم تمام جادهها از من آغاز میشود.
«شفیعی کدکنی»
--------------------------
عشق را روی دندهی خلاص بگذار.
«اسپایک میلیگان»
--------------------------
فتح یک قرن به دست یک شعر
فتح یک باغ به دست یک سار
فتح یک کوچه به دست دو سلام
«سهراب سپهری»