دل داده ام بر باد ، بر
هر چه باداباد
مجنون تر از لیلی ، شیرین تر از فرهاد
ای عشق از آتش اصل و نسب داری
از تیره ی دودی ، از دودمان باد
آب از تو توفان شد ، خاک از تو خاکستر
از بوی تو آتش ، در جان باد افتاد
هر قصر بی شیرین ، چون بیستون ویران
هر کوه بی فرهاد ، کاهی به دست باد
هفتاد پشت ما از نسل غم بودند
ارث پدر ما را ، اندوه مادرزاد
از خاک ما در باد ، بوی تو می آید
تنها تو می مانی ، ما می رویم از یاد
قیصر امین پور
حلال قد
کمان دمیده توای ستاره ام کجایی
میان
آسمان قلبم چه می شود که رخ نمایی
ای همه
رازم من به تو می نازم
دل به تو
دادم من به سوز آوازم
ضربان
قلبم تویی سلطان دل من تویی
ای لیلی
لیلای من تویی دار و ندار من تویی
مولا
اباصالح مدد
اسیر رشته
فراقم قتیل تیغ اشتیاقم
به التیام
سوز و داغم چه می شود اگر بیایی
من ز تو
می خونم من دیده گریونم
عمریه
ارباب بی تو پریشونم
تو مهربون
اربابمی تو مهر و مهتابمی
ای قبله
گاه قلب من تو مهر و محراب منی
=======================================================
قطره دلش دریا میخواست.
خیلی وقت بود که به خدا گفته بود.
هر بار خدا میگفت: از قطره تا دریا راهیست
طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر
قطره را لیاقت دریا نیست.
قطره عبور کرد و گذشت.
قطره ایستاد و منجمد شد.
قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست
داد و به آسمان رفت. و هر بار چیزی از رنج
و عشق و صبوری آموخت.
تا روزی که خدا گفت: امروز روز توست. روز
دریا شدن. خدا قطره را به دریا رساند. قطره
طعم دریا را چشید. طعم دریا شدن را. اما...
روزی قطره به خدا گفت: از دریا بزرگتر هم
هست؟
خدا گفت: هست.
قطره گفت: پس من آن را میخواهم.
بزرگترین را. بینهایت را.
خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و
گفت: اینجا بینهایت است.
آدم عاشق بود. دنبال کلمهای میگشت تا
عشق را توی آن بریزد. اما هیچ کلمهای
توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همه عشقش
را توی یک قطره ریخت. قطره از قلب عاشق
عبور کرد. و وقتی که قطره از چشم عاشق
چکید، خدا گفت: حالا تو در بینهایتی، عکس
من در اشک عاشق است
=====================================================
القاب حضرت مهدی
بقیّة اللّه:
باقیمانده خدا در زمین.
خلیفة اللّه:
جانشین خدا در میان خلایق.
وجه اللّه:
مظهر جمال وجلال خدا، سمت و سوى الهى که اولیاى حق رو
به او دارند.
باب اللّه:
دروازه هـــمه معـــارف الهى، درى که خدا جویان براى
ورود به ســــاحت قدس الهــى، قصدش مى کنند.
داعى اللّه:
دعوت کننده الهى، فرا خواننده مردم به سوى خدا، منادى
راستین هدایت الى اللّه.
سبیل اللّه:
راه خدا، که هرکس سلوکش را جز در راستاى آن قرار دهد
سر انجامى جز هلاکت نخواهد داشت.
ولى اللّه:
سر سپرده به ولایت خدا و حامل ولایت الهى، دوست خدا.
حجة اللّه:
حجّت خدا، برهان پروردگار، آن کس که براى هدایتِ در
دنیا، و حسابِ در آخرت به او احتجاج مى کنند.
نور اللّه:
نور خاموشى ناپذیر خدا، ظاهر کننده همه معارف و حقایق
توحیدى، مایه هدایت رهجویان.
عین اللّه:
دیده بیدار خدا در میان خلق، دیدبان هستى، چشم خدا در
مراقبت کردار بندگان.
سلالة النّبوّة:
فرزند نبوّت، باقیمانده نسل پیامبران.
خاتم الاوصیاء:
پایان بخش سلسله امامت، آخرین جانشین پیامبر (صلى الله
علیه وآله وسلم.(
علم الهدى:
پرچم هدایت، رایت همیشه افراشته در راه اللّه، نشان
مسیر حقیقت.
سفینة النّجاة:
کشتى نجات، وسیله رهایى از غرقاب ضلالت، سفینه رستگارى.
عین الحیوة:
چشمه زندگى، منبع حیات حقیقى.
القائم المنتظر:
قیام کننده مورد انتظار، انقلابى بى نظیرى که همه
صالحان چشم انتظار قیام جهانى اویند.
العدل المشتهر:
عدالت مشهور، تحقق بخش عدالت موعود