2) اول بهمن ماه سال 1353 هجری شمسی: دکتر محمد قریب از بنیانگذاران طب جدید اطفال در ایران به رحمت ایزدی پیوست. او از جمله نخستین گروه دانشجویان ایرانی بود که برای تحصیل طب به فرانسه رفت و با موفقیت چشمگیر به ایران بازگشت. دکتر قریب به سبب فعالیت های ثمربخش در زمینه بیماریهای کودکان ریاست انجمن پزشکان کودکان ایران را از بدو تأسیس به عهده داشت، و بدین ترتیب بنیانگذار طب جدید اطفال در ایران شناخته شد. |
3) رحلت محدث کبیر شیعه "حاج شیخ عباس قمی" صاحب مَفاتیحُ الجَنان (1319 ش): آیتاللَّه حاج شیخ عباس قمی در سال 1256 ش (1294 ق) در شهر قم به دنیا آمد. در ابتدا از محضر آیتاللَّه محمد ارباب قمی فیض برد و سپس در 21 سالگی راهی نجف اشرف گردید. وی در نجف از محضر فقیهان بزرگی همچون: علامه سید محمد کاظم یزدی، میرزا محمد تقی شیرازی، شیخ الشریعه اصفهانی و سید حسن صدرکاظمی بهره برد و اجازات متعدد اجتهاد دریافت کرد. شیخ عباس قمی به علت علاقه بسیار به احادیث و اخبار، ملازم خاتمُ المحدثین، علامه میرزا حسین نوری گشت و بیشتر اوقات خود را در این مسیر صرف نمود و اجازه روایت نیز گرفت. وی به کمک حافظه قوی، تلاش پیگیر و علاقه وافری که به شناخت راویان و محدثان راستگو و نقل اخبار اهل بیت (علیهم السّلام) داشت به جمعآوری حدیث همت گماشت به طوری که در طی سالیان اقامت در نجف، از شاگردان طراز اول استاد خود بود. ایشان در حدود سال 1392 ش (1331 ق) ساکن مشهد شد و در آنجا به مدت بیست و دو سال، به تصنیف و تألیف و تدریس پرداخت. درسهای اخلاق شیخ عباس قمی با استقبال کم نظیر طلاب و علمای شهر مواجه شد و نزدیک به هزار نفر در آن شرکت میکردند. ایشان پس از تاسیس حوزه علمیه قم، به دعوت آیت اللَّه شیخ عبدالکریم حائری راهی این شهر شد و مدتی در آنجا اقامت نمود. در محضر پرفیض او، عالمان فرهیختهای پرورش یافتند که حضرات آیات: سید حسین قمی، سید صدرالدین صدر، سید عبداللَّه شیرازی، حیدرقلی سردار کابلی، سید محمد هادی میلانی، محمد علی اراکی، سید محمدرضا گلپایگانی، سید محمود طالقانی و حضرت امام خمینی از آن جملهاند. محدث قمی گذشته از تبحر و استادی در علوم مختلف اسلامی، در ادبیات عربی و فارسی نیز عالمی چیره دست بود و به شعر و شاعری علاقه بسیار داشت و گاه خود نیز شعر میسرود. مجموعه آثار او متجاوز از هشتاد اثر است که در علوم مختلف به نگارش درآمدهاند. آثار و نگاشتههای شیخ عباس قمی در این علوم نشان از روح تلاشگر و عظمت علمی وی دارد. کلمات لطیفه، علم الیقین، نَفسُ المَهموم، منازل الاخره و... از جمله سی کتاب تألیف شده ایشان میباشد. همچنین مفاتیحُالجنان مهمترین و معروفترین اثر آن عالم ربانی است. سرانجام وی در اواخر عمر راهی نجف شد تا اینکه در 1 بهمن 1319ش (23 ذیحجه 1359ق) در 63 سالگی رحلت کرد و در نجف اشرف در جوار قبر استاد خود، میرزای نوری مدفون گردید. |
4) ارایه نظریه "ولایت فقیه (توسط حضرت امام خمینی) در نجف اشرف (1348 ش): اول بهمن 1348 ش، سرآغاز سلسله درسهای زیربنایی "ولایت فقیه" یا "حکومت اسلامی" بود که حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه) همزمان با رهبری حرکت سرنوشتساز بسیج نیروهای جوان و دانشگاهی و تشویق آنان به مطالعه و بررسی قوانین همه جانبه اسلام، در حالی که چند سالی از تبعیدشان در نجف اشرف میگذشت، در طی دوازده جلسه در مسجد شیخ انصاری ارائه نمودند. این بحث علمی نه تنها حوزههای علمیه و محافل علمی روحانیت را با بیانی مستدل و فقهی به اصل تفکیک ناپذیری دین و سیاست متوجه مینمود، بلکه محیطهای دانشگاهی را نیز با نظام سیاسی اسلام به عنوان یک تئوری کامل و الهی برای حکومت اسلامی آشنا میکرد و روح خودکمبینی و خودباختگی را از این محافل آشنا با فرهنگ غرب میزدود. سخنان حضرت امام خمینی در این جلسات پس از مدتی تبدیل به کتابی با همین عنوان گردید و علیرغم ممنوعیت و تدابیر شدید ساواک ایران، به طرق گوناگون و مخفیانه به دست مبارزان داخل کشور میرسید. هر چند این کتاب در ابتدا جز در میان پیروان امام خمینی بازتاب گسترده و مهمی نیافت اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از اهمیت ویژهای برخوردار شد. |
5) حمله مزدوران رژیم طاغوت به دانشگاه تهران (1340ش): اولین اقدامی که پس از روی کارآمدن علی امینی به نخست وزیری، صورت گرفت، اعلام طرح اصلاحات ارضی و محدود کردن مالکیت بود. وی سعی داشت تا با انجام یک سلسله نمایشها و فریب کاریها، ایران را مدتی از انفجار دور داشته و خود را به عنوان دلسوز مردم و علاقهمند به روحانیت مطرح سازد. امینی خود را خدمتگزار ملت مسلمان و همگام با روحانیت نشان میداد؛ برای جلب افکار عمومی به دیدن علما و مراجع قم رفت. وی در اول دی ماه 1340 ش (13 رجب 1381 ق) توانست به بیت امام خمینی(ره) نیز راه پیدا کند ولی با شنیدن مطالبی که امام در زمینه دیکتاتوری و دودمان پهلوی و سلطه آمریکا بیان نمود، از فریب روحانیت ناامید شد. از آن طرف، تصمیم دولت بر اجرای اصلاحات ارضی و تحدید مالکیت، در بین بعضی از طبقات از جمله مالکین، مورد حُسن ظن آنها واقع نشد و تدریجاً در اطراف آن سرو صدا بلند شد و با اتحاد برخی گروهها علیه دولت، امینی از هر طرف مورد حمله قرار گرفت. در روز اول بهمن 1340، از طرف دانشآموزان، تظاهراتی صورت گرفت.دانشجویان دانشگاه نیز به حمایت از دانشآموزان، دست به تظاهرات زده و در نتیجه بین آنها و پلیس زد و خورد شدیدی در گرفت. در این حادثه در حدود 200 نفر پلیس و دانشجو زخمی شدند و به تأسیسات و آزمایشگاههای دانشگاه تهران صدمات زیادی وارد آمد. پس از این حادثه، به دستور دولت، دانشگاه تا اطلاع ثانوی که 74 روز طول کشید، تعطیل شد. |
6) اعدام انقلابی "حسنعلی منصور" توسط "بخارایی" عضو هیأت مؤتلفه اسلامی (1343ش) : حسنعلی منصور فرزند علی منصور در سال 1302 در تهران به دنیا آمد و پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه، به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. وی طی سالهای دهه 1320، مدارج ترقی را پیمود تا این که پس از ورود به مجلس شورای ملی و سنا در شهریور 1342 و تاسیس حزب ایران نوین، راه برای صدارت او باز شد. حسنعلی منصور از اسفند 42 تا بهمن 43 به مدت کمتر از یک سال نخست وزیر بود. تصویب کاپیتولاسیون، افزایش قیمت بنزین و تبعید حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه) به عنوان نخستین گام اجرای روش او در اداره کشور محسوب میشد. در ساعت 10 صبح روز اول بهمن 1343 هنگامی که حسنعلی منصور با غرور تمام قصد پیاده شدن از اتومبیل در جلوی درب ورودی مجلس شورای ملی را داشت، هدف گلوله شهید محمد بخارایی از اعضاء شاخه اجرایی هیئت مؤتلفه اسلامی قرار گرفت و چند روز بعد به هلاکت رسید. فتوای قتل منصور از جانب آیتاللَّه سید محمد هادی میلانی در مشهد صادر شده بود. میگویند وقتی در دادگاه از محمد بخارایی سؤال میکنند که با دو گلوله اول منصور زنده نمیماند ولی چرا سومین گلوله را به گلوی او شلیک کردی؟ آن جوان رشید در پاسخ گفت: حنجرهای که از آن به روحانیت اهانت شده، باید دریده شود. |
7) انحلال شورای سلطنت به دنبال استعفای رییس آن در پاریس (1357 ش): سید جلال الدین تهرانی رییس شورای سلطنت، دو روز پس از خروج شاه از ایران به توصیه اعضای شورای سلطنت به ویژه شاپور بختیار، برای ملاقات و مذاکره با امام خمینی عازم پاریس شد. ولی پیام امام مبنی بر غیرقانونی بودن شورای سلطنت، این ملاقات را غیرممکن ساخت. همچنین امام، شرط ملاقات را استعفای کتبی با اعلام این نکته که شورای سلطنت غیرقانونی است، عنوان نمود. سیدجلال الدین تهرانی در این شرایط، در روز اول بهمن ماه 1357 استعفای خود را از ریاست و عضویت این شورا اعلام کرد و آن را غیرقانونی خواند. با استعفای تهرانی، عمر یک هفتهای این شورا به پایان رسید و به دنبال آن جمع کثیری از نمایندگان مجلس نیز استعفا نمودند. |
8) درگذشت موسیقیدان، خطاط و ادیب معاصر استاد "ابراهیم بوذری" (1365 ش): استاد ابراهیم بوذری در سال 1274 ش در طالقان به دنیا آمد. وی پس از فراگرفتن علوم مرسوم زمان مانند ادبیات فارسی و عربی و فقه و اصول به مطالعه رشته قضا پرداخت و از محضر حضرات آیات میرزا خلیل کمرهای، سید ابوالقاسم کاشانی و علی شوشتری استفاده کرد. ایشان همچنین از آیتاللَّه شوشتری اجازه در امور حسبیه گرفت. استاد بوذری پس از مدتی وارد عرصه خوشنویسی گردید و مدتی بعد از استاد عماد طاهری استفاده برد و در محضر استاد عبدالحمید ملک کلامی مشهور به امیرالکتاب به شاگردی پرداخت. استاد بوذری علاوه بر سالها تدریس خوشنویسی، جزء نخستین کسانی بود که بنیاد کلاسهای آزاد و رایگان خوشنویسی را به وجود آورد و به کمک دیگر استادان، انجمن خوشنویسی ایران را پایهگذاری کرد. از استاد بوذری که دارای شیوه خاص خطی خود بود آثار کتابت گوناگونی به جای مانده که منتخب دیوان سعد سلمان، دیوان حافظ، ملخّص مثنوی و کتیبههای آرامگاه شیخ سعدی و کتیبه دروازه قرآن شیراز از آن جملهاند. این هنرمند فرهیخته سرانجام در 91 سالگی بدرود حیات گفت. |
9) رحلت فقیه جلیل و عالم خدمتگزار آیت اللَّه "مهدی حائری تهرانی" (1379 ش): آیتاللَّه شیخ مهدی فرزند شیخ عباس حائری تهرانی در سال 1304 ش (1344 ق) در بیت علم و فقاهت در کربلا به دنیا آمد. وی در کودکی به همراه پدر راهی تهران شد و علی رغم رحلت پدر، در فراگیری علم و دانش، کوشش و تلاش فراوانی از خود نشان داد به طوری که به همراه علوم حوزوی، تحصیلات دانشگاهی را نیز ادامه داد. آیتاللَّه حائری در 23 سالگی به حوزه علمیه قم رفت و پس از گذراندن سطوح عالیه، دروس خارج فقه و اصول و فلسفه را در محضر حضرات آیات: سید حسین بروجردی، علامه طباطبایی، محمدعلی اراکی و حضرت امام خمینی فراگرفت تا به مدارج والای علمی دست یافت. ایشان همچنین پس از هفت سال اقامت در قم، راهی حوزه نجف شد و در شمار شاگردان استادان نامداری همچون: سید جمال الدین گلپایگانی، سید عبدالهادی شیرازی و سید ابوالقاسم خویی قرار گرفت. آیتاللَّه حائری تهرانی پس از اخذ اجازه اجتهاد از حضرات آیات سید عبدالهادی شیرازی و سید جمالالدین گلپایگانی و اجازه روایت از شیخ آقابزرگ تهرانی به قم بازگشت و به خدمات فراوان علمی و دینی پرداخت. وی در قم و سپس در تهران به ایجاد کتابخانهها، مدارس، نوسازی اماکن مذهبی و عام المنفعه قدیمی و فراهم نمودن امکانات آموزشی و رفاهی برای طلاب همت ورزید و همزمان دروس دانشگاهی خویش را تا اخذ درجه دکتری در دانشکده الهیات دانشگاه تهران پیگیری کرد. از آیتاللَّه حائری تهرانی آثار متعددی برجای مانده که تقریرات درس فلسفه علامه طباطبایی، سیر قرآن و تفسیر، روش تبلیغات اسلامی و پندهای معصومین از آن جملهاند. سرانجام آن عالم خدمتگزار پس از 75 سال زندگی پربرکت در اول بهمنماه 1379 ش برابر با 24 شوال 1422 ق در تهران چشم از جهان فروبست و در قبرستان شیخان قم به خاک سپرده شد. |
10) 5 صفرسال346هجری قمری: «علی ابن الحسین علی مسعودی»، مورّخ و جغرافیدان بزرگ جهان اسلام بدرود حیات گفت. این عالم فاضل تحصیلات خود را دربغداد ازمراکز علمی آن روزگاربه پایان رساند و به اکثرکشورهای اسلامی و غیراسلامی سفرکرد. مسعودی دراین سفرها با آداب و رسوم وعادات مردم، نوع حکومت، مذهب و اوضاع تاریخی و جغرافیایی نقاط مختلف آشنا شد و آنها را ثابت کرد. بعدها همین یادداشتها اساس کتابهای ارزشمند مسعودی را فراهم آوردند. ازآثاراین مورّخ برجسته می توان« اَخبارُ الزَّمان درسی جلد» اشاره کرد. ازاین اثرتنها نخستین جلد آن درکتابخانه وین موجود است. همچنین کتاب« التَّنبیه و الاشراف» که درباره اوضاع تاریخی و جغرافیایی ممالک و اقوام مختلف است؛ ازارزشمندترین آثارمسعودی بشمارمی رود. |
11) وفات "حضرت رقیه (سلام الله علیها) " دختر کوچک امام حسین(علیه السّلام) در شام (61 ق): رقیّهخاتون یا فاطمه بنت الحسین(علیه السّلام) معروف به فاطمهی صغیره، دختر آخر امام حسین(علیه السّلام) از مادری به نام اماسحاق بنت طلحه یا شاهزنان بود. سن مبارک او را 5 4 3 یا 7 سال دانستهاند. امام حسین(علیه السّلام) بسیار به او مهر میورزید و وی نیز به پدر، علاقهی فراوانی داشت. رقیّه به همراه پدر، برادران، عموها و دیگر خاندان نبوی راهی سرزمین کربلا شد. پس از شهادت امام و یارانش به اسارت کوفیان درآمده و سپس راهی شام شدند. رقیّه خاتون در شام، شب و روز در فراق پدر میگریست و پدر را طلب میکرد. معروف است که در خرابهی شام، پس از دیدن سَرِ بریدهی پدر و گفتگوی سوزناک با وی، لب بر لبهای پدر نهاده و آن چنان گریسته که بیهوش شد. وقتی که او را حرکت دادند، دریافتند که از دنیا رفته است. آستانهی حضرت رقیه(س) یکی از زیارتگاههای شیعیان در شهر دمشق پایتخت سوریه، در 300 متری شمال شرقی مسجد مشهور اُموی واقع است. |
12) تولد "ابن یونس" فقیه و طبیب مسلمان (551 ق): کمالالدین ابوعمران مشهور به ابن یونس، فقیه، طبیب، و ریاضیدان مسلمان در موصل در شمال عراق متولد شد. او پس از پایان تحصیلاتِ مقدماتیِ معارف دینی، به فراگیری ریاضیات، فقه و ادبیات پرداخت و پس از کسب مهارت در این علوم، به تدریس روی آورد. ابن یونس از جمله دانشمندان برجستهی عصر خود به شمار میرفت و در زمینهی فقه مذاهبِ مختلف اسلامی و سایر ادیان الهی چیره دست بود تا آنجا که حتی یهودیان و مسیحیان نیز برای تفسیر تورات و انجیل به او مراجعه میکردند. این فقیه و ریاضیدان مسلمان در ادبیات نیز از استعداد خاصی بهرهمند بود و شعر میسرود. اَسرارُالسُّلطانیة در نجوم و شرحُ الاَعمالُ الهِنْدِسیّة در ریاضی از آثار ابنیونس میباشند. |
13) رحلت آیت اللَّه "محمدعلی معصومی" عالم و فقیه بزرگوار اسلام (1372 ق): آیت اللَّه محمدعلی معصومی، عالم و فقیه مسلمان در سال 1288 ق به دنیا آمد و از نوجوانی، فراگیری علوم دینی را آغازکرد. وی پس از سالیان متمادی تحصیل در حوزهی علمیهی نجف، به درجات بالای علمی دست یافت. آیت اللَّه معصومی همچنین از مبارزین عصر خود به شمار میرفت و در دفاع از آرمان اسلام و مسلمین کوشا بود.حاشیه بر جواهر و شرح لمعه از جمله آثار اوست. وفات این عالم ربانی در بهبهان از شهرهای جنوبی ایران در 84 سالگی روی داد. |
14) 21 ژانویه 1887 میلادی: بنای برج ایفل در شهر پاریس به همت ایفل از جمله مهندسان برجسته فرانسوی، آغاز شد. این برج که از پدیده های بزرگ و دیدنی جهان امروز به شمار میرود، از سه طبقه تشکیل شده و ارتفاع آن سیصد متر است. گفتنی است برج ایفل به طور کامل از جنس آهن است و بنای آن در سال 1889 میلادی به پایان رسید. |
15) وقوع توفان شدید در خلیج بنگال در شرق هند (1737م): در 21 ژانویه 1737م پرتلفاتترین توفانهای تاریخ در خلیج بنگال در شرق هند روی داد و 300هزار نفر را به کشتن داد. در منطقه خلیج بنگال هر از چندگاهی توفانها و سیلهای عظیمی اتفاق میافتد وتلفات زیادی به بار میآورد. |
16) اعدام "لویی شانزدهم" پادشاه فرانسه در جریان انقلاب این کشور (1793م): وخامت اوضاع اقتصادی در فرانسه باعث شد تا لویى شانزدهم و هیأت حاکمه این کشور از نمایندگان طبقات مختلف جامعه برای اجتماع و یافتن راه حل کمک جویند اما در عمل، این طبقات اشرافی بودند که به منافعی دست یافتند. با این پیشزمینه از اوایل سال 1789م انقلاب فرانسه وارد اولین مرحله خود شد و مردمِ خشمگین از اعمال مستبدانه لویى شانزدهم سر به شورش برداشتند. آنها پس از به غنیمت گرفتن توپ و تفنگ از دولت، در 14 ژوئیه 1789م زندان باستیل، محل نگهداری زندانیان سیاسی را با خاک یکسان کردند و ضربهای سخت و مستقیم بر حکومت دیکتاتوری وارد نمودند. در ادامه رویدادهای فرانسه، در دهم اوت 1792م، خاندان سلطنتی محبوس شدند و از سوی رهبران انقلاب، انقراض حکومت پادشاهی و تأسیس جمهوری اعلام گردید. ولی اتخاذ تصمیم نهایى درباره سرنوشت خانواده سلطنتی به عهده مجلس دیگری که کنوانسیون نامیده میشد محول گردید. بحث کنوانسیون درباره سرنوشت لویى شانزدهم 24ساعت به طول انجامید و در این مدت، یک یک اعضای کنوانسیون، پشت تریبون رفته و پس از اظهار نظر، رای خود را اعلام میکردند. در تمام مدت تشکیل جلسه، در اطراف کنوانسیون، تظاهراتی به طرفداری از صدور حکم اعدام لویى شانزدهم جریان داشت. در چنین جوی، تصویب حکم اعدام پادشاه فرانسه در کنوانسیون، امری طبیعی و اجتنابناپذیر بود. در نهایت، این مجلس در 16 ژانویه 1793م، پیشنهاد اعدام لویى را داد؛ زیرا وجود لویى را خطر بالقوهای برای جمهوری تازه تأسیس فرانسه میدانست. بدین ترتیب، لویى شانزدهم به جرم دیکتاتوری و نیز همدستی باکشورهای بیگانه محاکمه و در 21 ژانویه 1793 در 39 سالگی در میدانی که امروز به نام میدان کنکورد معروف است به وسیله گیوتین اعدام شد. نکته شگفتآور اینکه او با همه ضعف و زبونی که در حل مسائل زندگیاش از خود نشان داد، مرگ را با شجاعت و خونسردی استقبال کرد. |
17) مرگ "ولادیمیر لنین" پایهگذار اتحاد جماهیر شوروی سابق (1924م): ولادیمیر ایلیچ اولیانف معروف به لنین رهبر انقلاب اکتبر 1917 روسیه، در 22 آوریل سال 1870م به دنیا آمد. اعدام برادر بزرگ وی به جرم شرکت در توطئه قتل الکساندر سوم، تزار روسیه، در لنین انگیزه سازماندهی فعالیت برای براندازی حکومت تزاری را به وجود آورد. لنین 6 ماه پس از ورود به دانشگاه، به دلیل شرکت در تظاهرات دانشجویى و فعالیتهای سیاسی اخراج شد و در سال 1893م سازمان زیرزمینی سوسیال دموکراتهای روسیه را پایهریزی کرد. لنین در اوایل سال 1895م به دلیل بیماری جهت مداوا عازم سوئیس و فرانسه شد. او در این سفر توانست با رهبران سوسیالیست اروپا و نیز سردمداران نظریه مارکسیسم روس ملاقات کند و شیوه مبارزه کمونیستی را بهتر از گذشته از آنان بیاموزد. لنین پس از چندی به روسیه بازگشت و مدت کوتاهی پس از آن در پی انتشار یک نشریه ضد دولتی دستگیر و پس از 14 ماه زندان به مدت سه سال به سیبری تبعید شد. او در تبعیدگاه کتابهای متعددی درباره ماهیت نظام سیاسی و اقتصادی تزار روس و نیز اهداف سوسیال دموکراتها در روسیه انتشار داد و طرفدارانی پیدا کرد. لنین پس از تبعید راهی آلمان شد و به کمک آلمانیها روزنامهای به نام جرقه منتشر کرد که آن را به داخل روسیه میفرستاد. این روزنامه در ادامه فعالیت خود، نه فقط به عنوان یک ارگان انقلابی تبلیغاتی، بلکه به صورت یک عامل سازمان دهنده و هماهنگ کننده فعالیتهای انقلابی در داخل روسیه شناخته شد. در سال 1903م حزب سوسیال دموکرات روسیه در نتیجه اختلافات داخلی به دو گروه تندرو و لیبرال تجزیه شد. گروه تندروها به بلشویک (اکثریت) و گروه لیبرالها به منشویک (اقلیت) معروف شدند. این تجزیه و انشعابْ ضربه بزرگی برای لنین که در پی ایجاد اتحاد بین مخالفان تزار بود محسوب میشد. با این حال، لنین در سالهای بعد توانست با کمک گروه اکثریت یا بلشویکها، حزب بلشویک را با خط مشی مبارزه علنی و مسلحانه علیه حکومت تزاری به وجود آورد. نقش لنین در تحریک کارگران کارخانجات و نیروهای مسلح موجبات خشم دولت موقت را که پس از استعفای تزار نیکلای دوم، زمام امور را به دست گرفته بود، علیه وی فراهم آورد. در نتیجه لنین در ژوئیه 1917م با تغییر قیافه به فنلاند گریخت اما در اکتبر همان سال با تدابیر نظامی وسیعتری وارد روسیه شد. در این مرحله، لنین طی عملیات نیمه کودتایى - نیمه مردمی با حمله گروهی از سربازان نیروی دریایى وابسته به بلشویکها به پایتخت و تصرف آن و پیشرویهای مرحله به مرحله، انقلاب روسیه را در 25 اکتبر 1917م (برابر با نهم نوامبر براساس تقویم جدید) به پیروزی رساند. با قدرتگیری لنین و روی کار آمدن دولت موقت، عناصر لیبرال قصد داشتند جنگ با آلمان و اتریش را ادامه دهند ولی لنین که با کمک آلمانیها و قول و قرار قبلی با آنها به روسیه بازگشته بود میخواست به هر قیمتی شده به تعهدات خود برای متارکه جنگ عمل کند. از اینرو در شش ماه اول زمامداری خود به وعده متارکه جنگ عمل کرد و با اعطای امتیازات گوناگون، صلح خفت بار با آلمان را پذیرفت. لنین در سال 1921م سیاست جدید اقتصادی خود را که متضمن آزادیهایى برای فعالیتهای اقتصادی به مردم بود اعلام کرد ولی از سال 1922م به علت بیماری نتوانست بر اداره امور کشور تسلط یابد. در همین سال، لنین به کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی توصیه کرد تا مقام دبیر کلی به ژوزف استالین داده شود. اما استالین پس از قبضه این مقام، لنین را به بهانه استراحت به مکانی در پنجاه کیلومتری مسکو فرستاد و ارتباط وی را با خارج قطع کرد. در این زمان، لنین ضمن یادداشتی خواهان برکناری استالین شد ولی این نوشته سی سال بعد، و پس از مرگ استالین افشا گردید. لنین در سالهای پس از پیروزی انقلاب تا زمان مرگش، هیچ گاه شاهد اوضاع آرام در روسیه نبود. دولتهای بزرگ سرمایهداری اروپا و مخالفت نظامیان، سلطنتطلبان، رقبای سیاسی و حزبی و نارضایىهای داخل مردم در گوشه و کنار روسیه به صورت عامل بازدارنده و فشار علیه لنین عمل میکردند. لنین موفق شد بنیان یک حکومت خفقان و دیکتاتوری را در جامعه روسیه پایهریزی کند و با قتل تزار روس و خانوادهاش، حکومت تزاری را سرنگون سازد. زمامداری لنین بیش از شش سال طول نکشید و سرانجام در 21 ژانویه 1924م بر اثر سکته مغزی در 54 سالگی به کام مرگ فرو افتاد. جسد وی را پس از مومیایی شدن در یک تابوت شیشهای، در مقبرهای که برای او در میدان سرخ ساخته شد، قرار دادند. |
18) مرگ "ارنست هرتْسْفِلْدْ" مستشرق معروف آلمانی (1948م): ارنسْتْ امیل هِرتْسفِلْدْ، خاورشناس برجسته آلمانی در 23 ژوئیه 1879م در یکی از شهرهای آلمان متولد شد. او تحصیلات خود را در دانشگاههای مونیخ و برلین پی گرفت و پس از اخذ لیسانس معماری، دکترای فلسفه را از دانشگاه برلین دریافت نمود. هرتسفلد ابتدا به عنوان استادیار جغرافیای تاریخی در همان دانشگاه به تدریس پرداخت و در کنار آن ضمن خدمت در موزه دولتی پروس، به مطالعه در جغرافیای تاریخی مشرق زمین به ویژه ایران و عراق پرداخت. وی از سال 1903م در خاور نزدیک و خاورمیانه و نیز در طول جنگهای اول و دوم جهانی به کاوشهای باستانشناسی در ایران، بینالنهرین و سوریه مشغول بود و با هیأت اعزامی به نینوا برای کشفیات باستانشناسی و تاریخی اعزام گردید. در جریان این ماموریتها بود که شوق تحقیق در تاریخ مشرقِ قدیم در او افزایش یافت و شوقش به تاریخ اشکانیان و مطالعات اسلامی به حدی زیاد شد که در تمام عمر از آن دست نکشید. وی همچنین چندین سال در مورد تمدنِ بابلیها، آشوریها، ساسانیان و نیز صنایع، معماری و اسناد مربوط به صنعت دوره هخامنشیان و دوره اسلامی به تحقیق و کاوش اشتغال داشت. هرتسفلد در سال 1920م کرسی استادی جغرافیای تاریخی مشرق زمین در دانشگاه برلین را به دست آورد و به طور همزمان به تدریس در رشته زبانشناسی شرق اشتغال یافت. وی مدتها در ایران به مطالعه و تحقیق پرداخت و گزارشی جامع درباره ویرانههای تخت جمشید برای دولت ایران تهیه نمود. در جریان این کاوشها آثار متعدد باستانی شامل ظروفِ حجاری، نقاشی و کتیبههای زیادی از زیر خاک بیرون آورده شد. در این میان هر چند تلاشهای علمی هرتسفلد در شناسایى تمدن کهن مناطق مختلفِ شرق، مثالزدنی است، اما نباید از نظر دور داشت که این امر زمینههای غارت و انتقال اشیاء عتیقه بسیاری به موزههای غرب را فراهم آورد. هرتسفلد عضور انجمن آسیایى لندن و ایرلند، عضو فرهنگستان عربی دمشق، عضو افتخاری مؤسسه باستانشناسی هند و فرهنگستان بریتانیا بود. از هرتسفلد آثار متعددی در زمینه تاریخ تمدن اسلامی و پژوهشهایی در مورد نقشهبرداری از مناطق مختلف شرق به جای مانده که کتیبههای ایران قدیم، ایران در شرق قدیم، زرتشت و جهان از آن جملهاند. ارنست امیل هرتسفلد سرانجام بعد از 69 سال زندگی در 21 ژانویه 1948 در شهر بال سوئیس درگذشت. |
19) به آب انداختن اولین زیردریایی هستهای جهان در امریکا (1954م) |