سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دل شکسته گان


خیز و جامه نیلی کن، روزگار ماتم شد دور عاشقان آمد نوبت محرم شد

در محرم سینه‎ها غرق ملالی دیگر است جاری از چل چشمه دلها زلالی دیگر است

با حلولش برنخیــزد جز فغان از عاشقان طاق ابروی محرم را هلالی دیگر است


باز محرم رسید، میکده‎ها وا شدند تمام عاشقانت، واله و شیدا شدند

باز محرم رسید، این من و گریه‎هایم رفع عطش می‎کند، فرات اشک‎هایم

باز محرم رسید، دلم چه ماتمزده کسی میان این دل، خیمه ماتم زده

باز محرم رسید، شدم چه حیران و مست از این همه عاشقی، دوباره‎ام مست مست

باز محرم رسید، شهر سیه‎پوش توست دل، نگران رنج خواهر مظلوم توست


امام حسین علیه‎السلام
هر کس این پنج چیز را نداشته باشد از زندگی بهره‎ای نمی‎برد: عقل، دین، ادب، شرم و خوش خلقی .

امام حسین علیه‎السلام
سلام هفتاد حسنه دارد، شصت و نُه حسنه از آنِ سلام کننده و یکی، از آن جوابگو است.

امام حسین علیه‎السلام
کاری مکن که از آن پوزش بخواهی زیرا مؤمن نه بد می‎کند و نه عذر می‎طلبد، و منافق هر روز بد می‎کند و عذر می‎خواهد.
"تحف العقول، ص248 "
امام حسین علیه‎السلام
شکرگزاری برای نعمت پیشین، نعمت تازه‎ای را سبب می‎شود .

امام حسین علیه‎السلام
کسی‌ که‌ تو را دوست‌ دارد، از تو انتقاد می‌کند و کسی‌ که‌ با تو دشمنی‌ دارد، از تو تعریف‌ و تمجید می‌کند.
"بحارالانوار، ج78، ص128 "

از حضرت امام حسین(علیه‎السلام) پرسیدند فضیلت‌ چیست‌؟ فرمودند: "مالک‌ زبان‌ بودن‌ و نیکی‌ کردن. "
"بلاغة‌ الحسین(علیه‎السلام)‌، ص 332 "
امام حسین علیه‎السلام
آن‌ کس‌ در صله‌ رحم‌ بهتر است‌ که‌ نسبت‌ به‌ خویشاوندانی‌ که‌ با او قطع‌ رابطه‌ کرده‌اند، دلجویی‌ و صله‌ رحم‌ نماید.
"بحارالانوار، ج78، ص121 "
امام حسین علیه‎السلام
بهترین‌ ثروت‌ آن‌ است‌ که‌ انسان‌ به‌ وسیله‌ آن‌ آبروی‌ خود را حفظ نماید.
"بحارالانوار، ج44، ص 195 "
امام حسین علیه‎السلام
کسى‌ که‌ از تو حاجتى‌ خواسته‌ است‌، آبروى‌ خود را با درخواست‌ از تو ریخته‌ است‌، تو دیگر با رد کردن‌ او، آبروى‌ خود را نریز .
"بحارالانوار، ج44، ص 196 "
امام حسین علیه‎السلام
هیچ‌ امری‌ را نپذیر مگر آن که‌ خودت‌ را شایسته‌ آن‌ بدانی‌.
"اعیان الشیعه، ج1، ص 621 "
امام حسین علیه‎السلام
حرص‌ و آز نوعی فقر روانی‌ است‌، و سخاوت‌ و بخشش‌ نوعی‌ بی ‌نیازی‌ است‌ .
"تاریخ یعقوبی، ج 2، ص246 "
امام حسین علیه‎السلام
درباره‌ برادر مؤمنت‌ پشت‌ سر سخنی بگو که‌ دوست‌ داری‌ او پشت‌ سر تو بگوید.
"بحارالانوار، ج‌ 78، ص‌ 127 "

امام حسین علیه‎السلام
کسانی‌ که‌ رضایت‌ مخلوق‌ را به‌ بهای‌ غضب‌ خالق‌ بخرند، رستگار نخواهند شد.
"مقتل‌ خوارزمى‌، ج‌ 1، ص‌ 239 "
امام حسین علیه‎السلام
هیچ‌ کس‌ روز قیامت‌ در امان‌ نیست‌، مگر آن‌ که‌ در دنیا خداترس‌ باشد.
"بحارالانوار، ج‌ 44، ص 192 "
امام حسین علیه‎السلام
بترس‌ از ستم‌ کردن‌ بر کسی‌ که‌ به‌ جز خدا یاوری‌ ندارد.
"بحارالانوار، ج‌ 78، ص 118 "
امام حسین علیه‎السلام
عقل‌ کامل‌ نمی‌شود مگر با پیروی‌ از حق‌.
"بحارالانوار، ج‌ 78، ص 127 "
امام حسین علیه‎السلام
همنشینی‌ با فاسقان‌ انسان‌ را در معرض‌ اتهام‌ قرار می‌دهد.
"بحار الانوار، ج‌ 78، ص 122 "
امام حسین علیه‎السلام
گریه‌ از روی‌ ترس‌ از خدا، موجب‌ رهایی‌ از آتش‌ است‌.
"مستدرک‌ الوسایل‌، ج‌ 11، ص 245 "
امام حسین علیه‎السلام
عجله‌ کردن‌، کم‌خردی‌ است.
"بحارالانوار، ج‌ 78، ص 122 "
امام حسین علیه‎السلام
از نشانه‎های عالم، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است .

امام حسین علیه‎السلام
عاجزترین مردم کسی است که نتواند دعا کند .
"بحارالانوار، ج 93، ص 294 "
امام حسین علیه‎السلام
هیچ کس در قیامت در امان نیست! مگر کسی که در دنیا ترس از خدا در دل داشته باشد.
"مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 69 "
امام حسین علیه‎السلام
بدرستی که شیعیان ما قلبشان از هر ناخالصی و حیله و تزویر پاک است.
"فرهنگ سخنان امام حسین، ص 476 "


اینجا بهشت سرخ بدن‎های بی سر است اینجا نگارخانه‎ی گل‎های پرپر است

اینجاست قتلگاه شهیدان راه حق اینجا مزار قاسم و عباس و اکبر است
اینجا برای پیکر صد چاک عاشقان گرد و غبار کرب و بلا مُشک و عنبر است

باز این چه آتش است که بر جان عالم است؟ باز این چه شعله غم و اندوه ماتم است؟
باز این حدیث حادثه جانگذار چیست؟ باز این چه قصه‎ایست که با غصه توام است؟


سالها گفتیم ما از کربلا از شهید عشق و میدان بلا
از غمش بر سینه و بر سر زدیم بوسه بر گهواره اصغر زدیم
باز هم گفتیم: مظلوما حسین! بی کس و بی بال و پر، تنها حسین!


فرصت دهید گریه کند بی صدا، فرات با تشنگان بگوید از آن ماجرا، فرات

گیرم فرات بگذرد از خاک کربلا باور مکن که بگذرد از کربلا، فرات
چشم فرات در ره او اشک بود و اشک زان گونه اشک‌ها که مرا هست با فرات

حالی به داغ تازه‌ی خود گریه می‌کنی تا می‌رسی به مرقد عباس، یا فرات

از بس که تیر بود و سنان بود و نیزه بود هفتاد حجله بسته شد از خیمه تا فرات

از طفل آب، خجلت بسیار می‌کشم آن یوسفم که ناز خریدار می‌کشم

در مشک تشنه، جرعه‌ی آبی هنوز هست اما به خیمه‌ها برسد با کدام دست؟

برخاست با تلاوت خون، بانگ یا اخا وقتی "کنار درک تو، کوه از کمر شکست "
تیری زدند و ساقی مستان ز دست رفت سنگی زدند و کوزه‌ی لب تشنگان شکست!

شد شعله‌های العطش تشنگان، بلند باران تیر آمد و بر چشم‌ها نشست

می‎خواهم از خشکیدن دریا بگویم از تشنه کامی‎های ماهی‎ها بگویم

روزی که آب از شرم و خجلت آب می‎شد از داغ آن آلاله‎ها بی تاب می‎شد

من حرف‎ها از ظهر بی خورشید دارم من شکوه‎ها از ماه، از ناهید دارم
ای کاش آن روز آسمان خون گریه می‎کرد هم ابر، هم رنگین کمان، خون گریه می‎کرد

مگر آن دست چه بخشید به آغوش فرات که از آن بوی علمدار تو بر می‎خیزد

دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست دامان حسین اگر نگیرم چه کنم

عالم همه قطره‎اند و دریاست حسین خوبان همه بنده‎اند و مولاست حسین

این زمین، کربُ بلاست، کعبه قالوا بلی است قتلگاه من صفا، مروه‎ام طشت طلاست

هر کجا ملک خدا هست حسینیه توست هر که را می‎نگرم شور محرم دارد
نه محرم نه صفر بلکه همه دوره سال کعبه با یاد غمت جامه ماتم دارد
روضه خوان تو خدا، گریه کن تو آدم اشک ارثی است که ذریه آدم دارد

دشمنت کشت ولى نور تو خاموش نگشت آرى آن جلوه که فانى نشود نور خداست 





مدیر انجمن های مطالب عمومی کامپیوتر

ارسال شده در توسط حسین ترکی