نویسنده:یاسر عسکری
بررسی عوامل شکل گیری جنگ علیه ایران
با تأکید بر وقوع انقلاب اسلامی در گفتگو با استاد یعقوب توکلی
اشاره :
یعقوب
توکلی از پژوهشگران فعالی است که تا کنون درحوزه های تاریخ نگاری انقلاب
اسلامی و دفاع مقدس کارهای ارزشمندی را منتشر کرده است. تدوین و نقد
خاطرات شخصیت های پهلوی مانند «جهانگیر تفضلی» و «علی امینی»، «اسلام
گرایی در مصر» با نگاه به تأثیرات انقلاب اسلامی در مصر ،«دار بر دوش » (
زندگینامه داستانی شهید سید علی اندرزگو ) و در سه کتاب در دست انتشار
«راز درخت سیب » ( بررسی شبه داستانی نظریات مربوط به انقلاب اسلامی )،
«نظریه انقلاب و تروریسم در ایران » و مجموعه مفصل « نقد تاریخ نگاری
انقلاب اسلامی » از جمله فعالیت های ایشان در خصوص انقلاب اسلامی است. وی
علاوه بر این ، چهار اثر کم حجم و مختصر در خصوص شخصیت های انقلاب اسلامی
از جمله شهید بهشتی ، شهید مطهری، شهید اندرزگو و مرحوم آیت الله العظمی
اراکی نگاشته است که در حدود شصت، هفتاد صفحه از سوی انتشارات مدرسه چاپ
می شود و علاوه بر این مجموعه، چهار جلد کتاب در خصوص شخصیتهای پهلوی ، دو
جلد مربوط به اشرف پهلوی و دو جلد مربوط به اسداله علم نوشته است که همان
ناشر روانه بازار کتاب می کند.
وی مدرس حوزه و دانشگاه است و با مرکز پژوهش های مجلس و پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی حوزه هنری همکاری دارد.
انقلاب اسلامی چقدر بر وقوع جنگ تأثیر گذار بود؟
ببینید
، عراق دولتی سنی داشت، سنی متمایل به مارکسیست، با بدنه سنی. در طول چند
صد سال یعنی از زمان تأسیس حکومت عباسی به بعد و حاکمیت در عراق عرب،
حاکمیت سنی بود. حتی زمانی هم که شیعیان مثلا خاندان آل بویه بر آن نقطه
احاطه پیدامی کنند، حاکمیت را تغییر نمی دهند.
این مسئله به طور جدی
در جامعه عراق که دارای اکثریت شیعه ، اما حاکمیت دست سنی بود، مورد توجه
و تأمل است. عراقی های حاکم هم بعثی بوند که ظاهرا گرایش سوسیالیستی
دارند. جالب هم هست بدانید که مارکسیست هم نیستند، یک ملغه ای از تفکرات
هستند از تفکرات پان عربیسم گرفته تا مارکسیسم و گرایش لیبرالی ، خلاصه
اینکه تفکری التقاطی دارند. اینها هم مواظب اند که در عراق، جریان تشیع
قدرت نگیرد.
وقتی که انقلاب اسلامی در ایران به مراحل پیروزی نزدیک
می شود و دولت عراقی که تا آن زمان احساس می کرد از طریق حضور امام (ره)
به عنوان مخالف جدی دولت پهلوی، از دولت ایران باج خواهی بکند و احیانا
امتیازاتی بگیرد، فورا امام (ره ) را اخراج می کنند و به هیچ وجه هم رضایت
نمی دهند که امام (ره ) در عراق بمانند. چون تحلیل دولت های ایران و عراق
این بود که حضور امام (ره ) در عراق ، باعث افزایش قدرت تشیع در منطقه می
شود. بنابراین، بهترین کار این بود که امام (ره ) را از عراق و همچنین از
حوزه مرزهای ایران ، اخراج بکنند که این اتفاق افتاد.
از طرفی دیگر
ما شاهد این مسئله هستیم که در ایران به رغم خواست دولت بعثی و آمریکا،
دولت شیعی شکل گرفت.در واقع، جدی ترین ثمره تفکر احیاگری اسلام در طول
یکصد سال اخیر بود و جدی ترین ضربه را هم به مجموعه تفکر غرب، درخاورمیانه
زد. وقتی می گوییم ضربه زد، نه اینکه ، ایران به آنها ضربه زد، نه، وقتی
درخت انقلاب به ثمر رسید و این نهال سبز شد ، نشان داد سرزمین وجودی جهان
اسلام دارای استعداد دیگری است که این استعداد اگر فعلیت پیدا بکند ،
نتیجه اش چه عظمت ها و شکوفایی هایی برای امت اسلامی و چه مشکلات و موانعی
بر سر طرح های استعماری و ظالمانه دولت های غربی ایجاد خواهد کرد.
بنابراین شما می بینید بعد از اینکه دیکتاتوری در ایران، سرنگون شد، فشار
بر نیروهای اسلامگرا در جهان اسلام و غرب شدت یافت. یعنی شما بعد از این،
در مصر فشاری بر اسلامگرایان می بینید که در گذشته سابقه نداشت، در اردن،
بحرین ، عربستان و عراق نیز همین طور.
شما اصلا در عراق، سابقه اعدام
مرجع تقلید نداشتید، ولی در دوره جدید پس از پیروزی انقلاب، شهادت آیت
الله سید محمد باقرصدر را که متفکر و نظریه پرداز بزرگ معاصر است و مرجع
تقلید هم بوده، توسط دولت بعثی دارید. اصلا حبس های طویل المدت و طولانی
نداشتید، اما در دوره اخیر باب می شود. انور سادات در مصر، تحت قانونی
چندین هزار نفر از شخصیت های سیاسی را دستگیر می کند؛ به بهانه اینکه من
شما را از خطرات گروه های اسلام گرا و معارضینتان حفظ کنم. فعالان سیاسی و
مخالفان خودش را زندانی می کند به این تعبیر و توجیه که شما در زندان
باشید بهتر حفظ می شوید. این یک بخش از قصه است.
از سویی شما می
بینید که بین دولت های غربی و عربی نوعی هماهنگی برای مقابله با دولت جدید
التأسیس انقلاب اسلامی شکل می گیرد؛ چرا که دولت موجود در ایران به همه
اینها امتیاز می داد. گاو شیر دهی بود که همه آن را می دوشیدند. یکی از
بهترین وظایفی را که معتقدم باید اتفاق بیفتد و سازمان برنامه ریزی و
مدیریت جمهوری اسلامی به آن توجه بکند، این بحث است که ما باید اسناد و
مدارک مربوط به وام ها و کمک های بلاعوضی را که کشورهای مختلف جهان و
شخصیت های سیاسی از دولت پهلوی گرفته اند افشا و اعلام کنیم. باید معلوم
شود که از این کشور چه میزان غارت صورت گرفته است. متأسفانه شنیدم که بخشی
از این مدارک به علت بی توجهی ، خوب نگهداری نشد؛ برخی از بین رفت و مهم
تر اینکه مورد توجه ارگان های پژوهشی و پژوهشگران قرار نگرفت.
دولت
های مختلف به انواع مختلف ایران را می دوشیدند؛ از فروش سلاح گرفته تا
فروش شیر خشک ، از ورود تخم مرغ تا ورود غذا برای دانش آموزان در مدارس،
از سیب لبنانی تا شیر خشک دانمارکی تا اسلحه برزیلی تا تاناک انگلیسی و...
همه اینها وارداتی بودند.
پس از انقلاب اسلامی، دولتی سر کار آمد که
گفت دیگر من نمی خواهم دوشیده شوم و جالب اینکه یکی ازجدی ترین شعارهای
امام (ره) که ما بدان توجه نکردیم، همین بحث است که متأسفانه مسئولان
فرهنگی ما بعد از انقلاب بی توجهی کردند. به خاطر اینکه تنبلی های خودشان
را بپوشانند، به شعارهای اقتصادی امام (ره ) بی توجهی کردند . چرا؟ چون
امام (ره ) اصلا شعار نداد که نفت و گاز را مجانی می دهم. این شعار نفت و
گاز مجانی یا مال امیر انتظام است که در مصاحبه اش مطرح کرد یا مال وزیر
نیرو دولت موقت است و مال امام (ره ) نیست.
برخی می گویند امام ( ره)
این بحث ها را از ورودشان به ایران در بهشت زهرا (س) مطرح کرده است ؟!عده
ای می گویند که این بحث ها ، الآن بنا به دلایلی ، از صحیفه امام (ره )
حذف شده است ؟
شما بروید متن نوار یا فیلمش را بیاورید که آیا امام
(ره) چنین حرفی زده است یا نه !این مسئله را از بس گفتند ما هم باور
کردیم. شما همین الآن بروید روزنامه های آن زمان مانند کیهان یا اطلاعات
و... در سال 57 را مطالعه کنید، ببنید آیا امام (ره ) چنین حرف هایی زده
است ؟
امام (ره) همیشه تأکید می کنند که ما باید جلوی غارتگری کشورهای
خارجی را در این کشور یعنی ایران بگیریم. می گویند نفت ما صرف مصالح عامه
کشور بشود، صرف تعلیم و تربیت شود، صرف ساخت مدرسه، راه آهن و دیگر مصالح
عمومی بشود. همیشه تاکید بر مصالح عمومی می کنند. بروید مطبوعات آن ماه
های اول پیروزی انقلاب را در بیاورید که چه کسی آن شعارها را مطرح کرده
است. این یک مسئله. بنابراین، ایران دیگر آن گاو شیرده نیست. خوشبختانه به
برکت انقلاب دیگر این طمع نیست. در آن دوران، پنجاه هزار مستشار آمریکایی
در جاهای مختلف دنیا از جمله ویتنام می رفتند فعالیت های خود را انجام می
دادند و در آن حین، برای استراحت ، آموزش و تمرین و غیره به اینجا می
آمدند و از ما و شما ،پول و امکانات می گرفتند. نظامیانی که در آمریکا،
هیچ سمت و پستی نداشتند وقتی به ایران می آمدند، حق مأموریت می گرفتند و
متأسفانه آن هم با قانون کاپیتولاسیون، از پول تا سکس این مملکت استفاده
می کردند. ده ها پرونده تجاوز و قتل از آمریکایی ها در آن دوران سراغ
دارید که در ایران رسیدگی نشد و مهر عدم صلاحیت دادگاه های ایرانی بر آنان
خورد.
اما با پیروزی انقلاب، چنین لقمه ای آماده ای را از دست
آمریکایی ها و دولت های منطقه و از دست غرب در آورید. غرب و خصوصا انگلیسی
ها، آن دوران با یک کرشمه ای توانستند بحرین را از ایران جدا بکنند. رژیم
پهلوی به راحتی رضایت داد که دولت بحرین از ایران جدا شود. شما آخرین نقشه
های سال های پایانی دولت پهلوی را ببینید، بحرین استان چهاردهم ایران است.
آنها بدون هیچ مقاومتی و به آسانی بحرین را واگذار کردند و در سال 1348
منافع عظیم نفت و گاز و موقعیت استراتژیک تسلط بر شمال و جنوب خلیج فارس
را از دست دادند.
یک مسئله اساسی هم در اینجا اتفاق افتاد. شما با
انقلاب اسلامی، پایه و مبانی تمام سیاست های خارجی آمریکا در این منطقه را
به هم زدید. شما پیش از انقلاب، دولتی داشتید که با پول ، نظامیان ،
جاسوسان و سازمان اطلاعاتی خودش همه منافع آمریکا را در همسایگی شوروی و
در مرکز انرژی های دنیا حفظ و تقویت می کرد. اما پس از پیروزی انقلاب با
دولتی مواجه هستیم که حمایت مردمی دارد و همه جور امکانات سیاسی و اجتماعی
را توانسته، با خودش بسیج بکند و با همه سیاست های آمریکا هم مخالفت دارد
! مخالفت، نه به این صورت که بخواهد منافع آمریکا را تهدید بکند، بلکه می
گوید به من چه ربطی دارد که من در جنگ ظفار در عمان کشته بدهم! به من چه
ربطی دارد که سربازم به اسرائیل برود و برای دفاع از اسرائیل در آنجا کشته
بشود! یا در جنوب لبنان برای دفاع از منافع اسرائیلی ها کشته شود! به من
چه ربطی دارد که دولت نژاد پرست آفریقای جنوبی می خواهد از من هشت میلیون
دلار کمک بگیرد یا هزینه گردش سران دولت سودان و... را ما بپردازیم.
پادشاهان مراکش ، یونان و همه سیاستمداران ورشکسته دنیا از کشورم بچاپند ،
خوب طبیعی است که این انقلاب باید از دید آنها تنبیه بشوید ! این هم جهت
دیگر قصه است.
شعار صدور انقلاب اسلامی از سوی امام (ره ) و دیگر مسئولان و شخصیت های انقلابی در وقوع جنگ چقدر تأثیر گذار بوده است ؟
همه
دلایل استراتژیک وجود داشته است که صدام با حمایت کامل غرب و تجهیزات
پیشرفته غربی به این کشور تجاوز می کند. بنابراین آیا صرف شعار صدور
انقلاب سبب تحریک صدام شده است ، چندان جای تأمل و قابل اهمیت نیست. هیچ
دولت، ملت و نظامی راضی نیست که به صرف شعار طرف مقابل بخواهد خودش را
درگیر جنگ کند مگر اینکه پیشاپیش بداند پیروز است . محاسبه صدام و آمریکا
و همگان این بود که در این جنگ پیشاپیش پیروز است. وقتی که ایران طرف
بازنده جنگ است، هم نتایج برای آمریکایی ها ، هم اسرائیلی ها و هم عراقی
ها یکجا حاصل می شود. بنابراین توهم این که اندیشه صدور انقلاب اسلامی،
سبب تحریک عراق برای شروع جنگ در ایران شد، یک توهم غیر استراتژیک و غیر
علمی است و هیچ پایه و اساس، علمی و منطقی ندارد. شاید بتوان گفت یک شعار
ضد انقلابی ژورنالیستی است.
قضایایی مثل فرا بنی صدر و وقوع انقلاب فرهنگی چه تأثیراتی بر جنگ گذاشت ؟
در
ایران و در زمانی که جنگ آغاز شد ، دو تا اندیشه در دفاع از کشور حاکم
بود: یکی معتقد بود که ما باید جنگ را شیوه کلاسیک و به شیوه استراتژی
پیشینیان پیش ببریم. یعنی اینکه ما فقط از ابزار ارتش استفاده کنیم. خب ،
حالا این ابزار ارتش در آن زمان چقدر توانایی و کارآیی داشت جای سؤال و
تأمل است ؟
مطلب دیگری که این گروه می گفتند و اصرار داشتند ما باید
حتما از شیوه جنگ اشکانیان استفاده کنیم. شیوه ای که مشخص نیست چقدر
واقعیت دارد یا محفوظات ذهن مورخین است. چطوری شما دشمن را داخل سرزمین
بکشید و بعد در داخل سرزمینتان آنها را سرنگون کنید. بر فرض هم اگر این
مدل در دوره اشکانیان جواب داد، آیا هم اکنون در دوره معاصر جواب می دهد
یا نه ؟ ما الآن با یک آدم، یک زوبین و نهایتا یک شمشیر سر و کار نداریم.
الان شما با تانک ، هواپیما ، اسلحه های پیشرفته و خاکریز سروکار دارید.
شما به چه دلیل ایده «زمین در برابر زمان » از مطرح می کنید ؟ واقعیت این
است که ایده « زمین در برابر زمان » از منظر فرماندهی کل قوای آن زمان
یعنی بنی صدر پیگیری می شد. اینکه جنگ باید فقط در اختیار ارتش باشد !
ایده
دوم این بود که ما به هیچ وجه زمین نمی دهیم، نه زمین می دهیم و نه زمان.
از همه نیروهای جامعه در دفع تجاوز استفاده بکنیم. ارتش ، سپاه ، بسیج،
مردم و هر چه هست. همه امکانات را باید برای دفع تجاوز بسیج کنیم.باید از
نیروی مردم استفاده بکنیم. نباید زمین مان در اشغال دشمن باشد.
از
سربازانی که حدود یک ماه از شروع خدمتش می گذرد در صحنه نبرد می جنگد تا
نیروهای معتقد به انقلابی از مردم که در جایی دیگر آموزش می بینند در جبهه
های نبرد حضور می یابند. بنابراین بحث سقوط بنی صدر، در واقع، پیروزی ایده
مبارزه مردمی در برابر مبارزه ارتشی در برابر عراق بود. شما می بینید وقتی
که این ایده پیروز شد در همان اولین اقدام، نیروهای بسیجی دست به عملیات
فرمانده کل قوا در منطقه دار خوین می زنند و در مناطق دیگری مثل بستان،
روند عملیات آزاد سازی شروع می شود. بنابراین حذف بنی صدر، حذف مانع دفاع
در مناطق مرزی کشور بود که عملا این مانع برداشته شد. شما می بینید که به
فاصله هفت هشت ماه بعد از عزل بنی صدر، عملیات بیت المقدس و حصر آبادان
اتفاق می افتد. همین طور طی همین فاصله ، عملیات فتح المبین پیش می آید و
بعد عملیات بیت المقدس و عملا دشمن را بخش های مختلفی از کشور از سرزمین
مان اخراج می کنند. یعنی از فاصله عزل بنی صدر که اویل تیرماه است تا
آزادی خرمشهر می بینید که حدود یازده ماه است.
از سویی وقوع انقلاب
فرهنگی در حضور نیروهای جوان و فرهیخته مسلمان در جنگ تأثیر مثبت داشت.
وقتی دانشگاهها تعطیل شد نیروهای زیادی از جامعه که در دانشگاهها مشغول
تحصیل بودند به خدمت رسانی به مردم مناطق مختلف و حضور در جبهه های نبرد
پرداختند. نتیجه این شد که این دسته از نیروها بیشتر و موثرتر به خدمت
انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در آمدند. و عملیات های دفاعی کشور را رهبری
کردند و حماسه هایی خلق کردند که ماندگار شد و راه عزت و سربلندی را به
آیندگان نشان دادند.
منبع: ماهنامه ی امتداد شماره ی 23