![]() چشای بارونی من دیگه طاقت نداره بدونه تو حتی یه
عشق برما حکم سنگینی نوشت گفته شد دل داده ها از هم جدا وای بر این حکم و این قانون زشت
عاقبت غربی شرط می بندم مهربانی حاکم کل مناطق می شود
من مرغ اسیرم به عزیزم چه نویسم؟ ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد با آن دل گریان به عزیزم چه نویسم؟ |