نوجوانان
فلسطینی عصر روز جمعه در محله شرق اورشلیم با پرتاب سنگ اعتراض خود را به
اشغال سرزمین خود نشان می دادند که شهرک نشینان صهیونیست با وحشیگری با
خودرو به آنها برخورد و مجروحشان ساختند.
آنروزتازه فهمیدم .. ..
در چه بلندایی آشیانه داشتم... وقتی از چشمهایت افتادم
پرسید چقدر مرا دوست داری؟
سکوتی کردم . چند لحظه به چشم هایش خیره شدم ...
گفتم : دوستت دارم به آن اندازه ای که عاشقتم
عاشق یک عشق واقعی
عاشق تو ...
عاشقی که برای رسیدن به تو لحظه شماری می کند
به عشق این لحظه های انتظار * دوستت دارم *
به اندازه ی تمام لحظات زندگیم تا آخر عمر عاشقتم ...
به عشق اینکه تو را تا آخرین نفس دارم * دوستت دارم *
به عشق اینکه گاهی با تو و گهگاهی به یاد تو. در زیر باران قدم میزنم
عاشق بارانم . . .
به عشق آمدن باران و به اندازه ی تمام قطره های باران * دوستت دارم *
به عشق تو به آسمان پر ستاره خیره می شوم
به اندازه ی تمام ستاره های آسمان * دوستت دارم *
به عشق دیدنت بی قرارم .
حالا که تو را دارم هیچ غمی جز غم دلتنگی ات در دل ندارم
به اندازه ی تمام لحظات بی قراری و دلتنگی * دوستت دارم * . . .
من که عاشق چشم هایت هستم. عاشق گرفتن دست های مهربانت هستم
به عشق آن چشم های زیبایت * دوستت دارم *
لحظه های عاشقی با تو چقدر شیرین است
آن گاه که با تو هستم یک لحظه تنها ماندن نفس گیر است ...
به شیرینی لحظه های عاشقی * دوستت دارم *
من که تنها تو را دارم.
از تمام دار دنیا فقط تو را می خواهم.
تو تنها آرزویم هستی ...
به اندازه ی تمام آرزو هایم که تنها تویی.
به اندازه ی دنیا که می خواهم دنیا نباشد و تنها تو برای من باشی
به اندازه ی همان تنهایی که یا تنها با تو هستم و یا تنها به یاد تو هستم.
ای عشق من ...
ای بهترینم ... به عشق تمام این عشق ها * دوستت دارم *
پرسیدم : به جواب این سوال رسیدی ؟
این بار او سکوت کرد.
و این بار او با چشم های خیسش به چشم هایم خیره شد ...
اشک هایش را پاک کردم و این سکوت عاشقانه هم چنان ادامه داشت ...
و من باز هم گفتم : به اندازه ی وسعت این سکوت عاشقانه که بین ما برپاست
دانلود کتابهای جالب وقشنگ تقدیم به شما
سلام دوستان عزیزاین هم چندکتاب قشنگ؛توپ انشا...موردرضایتون قرارگرفته باشه این هم لیست کتابها:
1-مفاتیح جنان
2-آشنایی بارایانه
3-کشکول شیخ بهایی
4-گنجینه جواهریاکشکول ممتاز
5-معراج السعاده
دانلود:http://www.20upload.com/files/download/12828163851.rar
خواستن امنیت آغوش تو...
و عشقی که.. اسیر هوس نباشد....
***
میدانی که تا چه اندازه از دود خاکستری سیگار بیزارم....
اما...
هرگز نفهمیدی چرا گاهی فقط پُکی به سیگار افروختهی تو میزدم...
***
برای "تظاهر" به دلبستگی دیگر بهانهای ندارم!
چقدر غریب و مبهم.....
چه حس مشکوکی !!!
من و او دیگر "ما" نیستیم... و من حتی دلتنگش نمیشوم
انگار تمام آن روزها کابوس شکنجهای مزمن برای روح بی قرار و سر کش من بود
مثل پرندهای فراری از قفس
احساس رهایی میکنم
***
این روزها دچار سر گیجهام!
تلخ تر از تلخ!
زود می رنجم! انگار گمشدهام! حتی گاهی میترسم !!!
چه اعتراف بدی!
امشب ای دل شب مستانگی جان و تن است
قفل افطار دلم دست امام حسن است
امر کرده است که افطار کنم با لعلش
رطب سفرهی من خندهی شیرین دهن است
همه بتهای فرا روی خودم میشکنم
چون نگارم نوهی ارشد آن بت شکن است
امشب آرامش من ذکر حسن باشد و بس
ایها الناس بدانید حسن عشقِ من است
این چه طفلیست که ثانی رسول الله است
رخ او ماه و دو چشمش گل و باغ و چمن است
نقره بار است لبش، روز تنش، شب مویش
بوی عطرش سبب طعنهی مشک ختن است